اى انیس بزم عشق و محرم کاشانهام جام لبریز بلا را با تو هم پیمانهام
هر دو مىسوزیم از یک شعله در بزم وصال فرق ما این است تو شمعى و من پروانهام
هر دو یک نوریم اى جان من آخر از چه رو تو چراغ مطبخى من شمع در ویرانهام
اینکه فرق تو بود مجروح و کتف من کبود سرنوشت تو است گردیده است بار شانهام
تو هما آسا گرفتى بر سر نى آشیان من چو قنقذ ز آتش سوختم با لانهام